فصل هفتم: اجتماع سالم در پرتو اخلاق | ۳
جامعهشناسان معتقدند انزوای اجتماعی به هر شکل و در هر صورت اثرات بسیار نامطلوبی در روح و جسم فرد و جامعه دارد.
این موضوع هم در مورد افرادی که بصورت انزوا بسر میبرند، و هم در مورد قبائل و ملتها و بطور کلی گروههایی که به علل اجتماعی، سیاسی و یا جغرافیایی جدا از دیگران زندگی میکنند، آزمایش شده است.
یکی از جامعهشناسان به نام «روس» در کتاب خود «اصول جامعهشناسی» اثرات انزوای اجتماعی را روی عدهی زیادی از زندانیان که در زندانهای انفرادی بودند مورد مطالعه قرار داده است. او میگوید: «ده درصد از این عده پس از گذشتن یک سال یا جان سپردند یا دست به انتحار زدند و یا دیوانه شدند و بقیه هم گرفتار یک نوع ناراحتی روانی (غمزدگی) گردیدند».
سپس اضافه میکند: «در میان زندانیان مجرد مبارزهی روح اجتماعی فرد در مقابل مرگ به راستی تأثرانگیز است، زیرا گاهی تنها تعارف یک گل یا یک نبات به یک زندانی، ممکن است عطش تماس اجتماعی او را فرو نشاند و او را از مرگ نجات بخشد».
او در مورد افراد تارک دنیا و صومعهنشینان نیز تصریح میکند که انزوا اثر بدی در روح آنها دارد و در آنان تولید «افسردگی» و «یأس» و «و هم» و در غالب موارد تولید اختلال روانی مینماید.[1]
اثرات انزوای اجتماعی در نزد قبایل بیابانگرد و چادرنشینان ـ که در یک نوع انزوای دائم بسر میبرند ـ نیز کاملاً محسوس است، زیرا عقبماندگی آنها در همهی شؤون فکری و اجتماعی نمایان میباشد و متناسب با چگونگی انزوای قبیلگی آنهاست.
همچنین کشورهایی که بر اثر رژیمهای خاص سیاسی از دیگران جدا میمانند در صورتی که با وسائل دیگر مانند مطبوعات و امثال آن ارتباط فکری با سایرین برقرار نسازند، از جهات مختلف گرفتار عقبافتادگی خواهند شد.
علت اصلی این موضوع با در نظر گرفتن بحثهای گذشته و اینکه عموم پیشرفتها مدیون تراکم افکار و تراکم تجربیات و ابتکارات اقوام و افراد است کاملاً روشن میباشد، بنابراین باید قبول کرد که انزوای اجتماعی بزرگترین دشمن تکامل جامعهها و ترقی و پیشرفت انسانها در همهی زمینههاست و نیز سرچشمهی انواع انحرافات میباشد.
اکنون ببینیم اسلام در این باره چه نظری دارد؟
اسلام، «انزوای اجتماعی» و همهی مظاهر آن را که از آن تعبیر به «رهبانیّت» نموده است محکوم میکند، حدیث معروف «لا رَهْبانِیَّةَ فِی الْاِسْلامِ» را در بسیاری از کتب حدیث نقل کردهاند، و «رُهْبانِیَّة» (بضم راء) و «رَهْبانِیَّة» (بفتح راء) منسوب به «رُهبان» و «رَهبان» هر دو یک معنی دارد، در اصل لغت از ماده «رهب» به معنی خوف، وحشت و ترس گرفته شده و در عرف به کسانی گفته میشود که «انقطاع و انفراد از مردم پیدا میکنند بخاطر عبادت و ترس از خدا».
این عمل از قدیم در میان هندوها رایج بوده و سپس در میان مسیحیان رایج گردید. بعضی معتقدند سرچشمهی رواج آن در میان پیروان مسیح یا یهود شکستهای پیدرپی بود که از یکی از سلاطین جبّار و دیکتاتور وقت خوردند و به دنبال آن تصمیم گرفتند پراکنده شوند و در بیابانها به عبادت بپردارند تا پیامبر موعود آشکار گردد و آنها را از ذلت و پراکندگی برهاند.[2]
اصولاً عکسالعمل روانی افراد و اقوام گوناگون در برابر شکستها و ناکامیها مختلف است، بعضی تمایل به انزوا و درونگرایی پیدا میکنند و بکلی مسیر افکار اجتماعی خود را برهم میزنند، ولی بعضی دیگر که عدهی آنها کمتر از دستهی اول است خشونت و صلابت و عمق بیشتری پیدا کرده و از مبارزهی سطحی متوجه مبارزات ریشهدار و اصولی میگردند.
رهبانیت در واقع همان عکسالعمل افراد و اقوام شکست خوردهی دستهی اول است.
اکنون که ریشهی تاریخی و روانی رهبانیت را دانستیم و روشن شد که رهبانیت خلاف فطرت سالم بشر است، حدیث زیر بخوبی میتواند نظر اسلام را در مورد آن روشن سازد:
«عثمان بن مظعون» بر اثر یک شکست روحی (بخاطر از دست دادن فرزند مورد علاقهی خود) متمایل به رهبانیت میشود و بعنوان تسلی خود رو به عبادت میآورد، هنگامی که خبر به پیغمبر اکرم(ص) رسید او را نهی کرد و فرمود:
«اِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَتَعالی لَمْ یَکْتُبْ عَلَیْنَا الرُّهْبانِیَّةَ»
خداوند متعال رهبانیّت را برای ما مقرّر نداشته است.
سپس یک جملهی اصولی اضافه فرمود:
اِنَّما رُهْبانِیَّةُ اُمَّتِی الْجِهادُ فِی سَبِیلِ اللهِ.[3]
همانا رهبانیت امت من جهاد در راه خداست.
یعنی: اگر رهبانیت به معنی پشتِ پا زدن به لذائذ زندگی و آسایشهاست باید در راهی به کار رود که مانند جهاد خدمت بزرگی به حفظ اصول اسلام و عظمت جامعه کند.
در حدیث دیگری از امام موسی بن جعفر(ع) نقل شده که کسی از آن حضرت سؤال کرد:
عَنِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ هَلْ یَصْلُحُ اَنْ یَسِیحَ فِی الْاَرْضِ اَوْ یَتَرَهَّبَ فِی بَیْتٍ لا یَخْرُجُ مِنْهُ؟ قالَ(ع): لا.[4]
آیا برای مسلمان شایسته است سیاحت و خانه به دوشی، یا رهبانیت را انتخاب نماید و از خانه بیرون نرود؟ فرمود: نه.
منظور از «سیاحت» در این روایت یک نوع رهبانیت بوده که بصورت جهانگردی بدون زاد و توشه و به منظور دوری از شهرها و اجتماعات و یا فرار از خانه و خانواده انجام میشده است، چنانکه مرحوم «طریحی» در کتاب «مجمع البحرین» پس از نقل حدیث «لا سِیاحَةَ فِی الْاِسْلامِ؛ در اسلام سیاحت نیست» میگوید: «مقصود دوری از شهرها و صحرانشینی و ترک مراسم جمعه و اجتماعات است».
و در معنی «سائحات» که در آیهی 5 سورهی تحریم وارد شده میگوید:
«منظور روزهداران میباشند، و سیاحت در این آیه به معنی روزه است، و چون سیاحت کننده توشه و غذایی همراه نمیبرد، مانند آدم روزهدار است».[5]
در هر حال از حدیث فوق برمیآید که «رهبانیت» و انزوای اجتماعی ـ خواه بصورت نشستن در خانه و در به روی خود بستن و تارک دنیا شدن و خواه بصورت جهانگردی بدون وسیله و فرار از خانه و زندگانی و اجتماع ـ در اسلام محکوم شده است زیرا با روح دستورات اسلامی مباین میباشد.
از همهی اینها گذشته در قرآن مجید رهبانیت رایج در میان نصاری یک نوع بدعت مذموم شمرده شده است:
وَرَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ اِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها؛[6]
و رهبانیتی را که آنان ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرر نداشته بودیم گرچه هدفشان جلب خشنودی خدا بود ولی حق آن را رعایت نکردند.
مجموع این مدارک نظر اسلام را دربارهی رهبانیت کاملاً روشن میسازد. ولی در اینجا یک مسأله باقی میماند و آن اینکه: آیا در مذاهب دیگر رهبانیت وجود داشته است؟
از مدارک اسلامی چنین برمیآید که یک نوع از رهبانیت در مذهب مسیح بوده اما با رهبانیت کنونی و برنامهی تارکان دنیا بسیار فرق داشته است، زیرا از ظاهر جملهی ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ اِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللهِ؛ چنین استفاده میشود که خداوند یک نوع رهبانیت برای آنها مقرر داشته است که به منظور تحصیل خشنودی پروردگار بوده، ولی آنها حدود آن را رعایت ننموده و به جای آن نوع دیگری که قرآن آن را بدعت شمرده اختراع کردند.
این مطلبی است که از ظاهر آیهی فوق ـ بدون حذف و تقدیر ـ برمیآید، ولی چون این معنی در نظر عدهای از مفسران خوشایند نبوده و فکر میکردهاند که رهبانیت به هر معنی و در هر زمان و مکانی باید ممنوع باشد، لذا در آیهی مزبور قائل به حذف و تقدیر شده و آن را طور دیگری معنی کردهاند.
مثلاً بعضی جملهی «ما کَتَبْنا»ی دیگری بعد از «عَلَیْهِمْ» تقدیر گرفته و معنی آیه را به این صورت تفسیر کردهاند:
«وَرَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناعَلَیْهِمْ / ما کَتَبْنا / اِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللهِ» یعنی: ما رهبانیت را برای آنها مقرّر نداشتیم، ما تنها تحصیل رضایت خداوند را بر آنها مقرّر داشتیم!
بعضی دیگر جملهی «اِنَّهُمُ ابْتَدَعُوها» را بعد از «اِلَّا» در تقدیر گرفتهاند و حاصل آیه چنین شده است: ما رهبانیت را برای آنها مقرر نداشتیم بلکه آنها خودشان به گمان تحصیل رضایت خداوند آن را اختراع نمودند.
بدیهی است این معانی خلاف ظاهر آیهی شریفه است و با استثنای مذکور در آیه که استثنا از «ما کَتَبْناها عَلَیْهِم» است نمیسازد زیرا ظاهر استثناء از نفی، اثبات است، و این میرساند که یک نوع رهبانیت برای آنها مقرر شده بوده است.
پارهای از روایات وارده در تفسیر آیه که آن را به «صَلوةِ لَیْل» (نماز شب) تفسیر نموده نیز این حقیقت را تأیید میکند (در تفسیر برهان ذیل آیهی شریفه دو روایت به این مضمون نقل شده است).
اکنون باید دید منظور از این رهبانیت مشروع چه بوده است.
مسلماً در آیین اصلی مسیح(ع) طبق مدارک تاریخی و دینی (حتی خود اناجیل) ترک ازدواج بطور مطلق و انزوای اجتماعی و جدایی از اجتماع و سکونت در «دیرها» و «صومعهها» که از مراسم رهبانیت امروز میباشد، نبوده است.
طبق مدارک قطعی، عدهای از حواریون و شاگردان مسیح ازدواج کردند و با مردم مخالطت و معاشرت داشتند.
بنابراین ممکن است مراد از رهبانیت مشروع همان معنی لغوی و ترس از خدا آمیخته با یک نوع زهد و بیاعتنایی به زرق و برق دنیا و سادگی در عین زندگی در میان اجتماع بوده باشد، آنطور که خود حضرت مسیح(ع) و شاگردان او داشتند.
اما جملهی «فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها؛ ولی حق آن را رعایت نکردند» تاب دو معنی دارد:
نخست اینکه: آنها حدود آن رهبانیت مشروع را رعایت ننموده و مقررات آن را مسخ نمودند و در آن بدعتها گذاشتند و بصورت دیرنشینی و ترک زندگی عادی دنیا و ترک ازدواج مطلق درآوردند.
دیگر اینکه همان رهبانیت ساختگی و ابداعی را نیز رعایت ننمودند و چنانکه بعداً هم اشاره میشود به جای پرهیزگاری و عفاف و بیاعتنایی به دنیا عدهای از آنها مرتکب اعمال خلاف عفت در دیرها شدند و طریق دنیاپرستی را پیش گرفته بساط خوشگذرانی و عیش و میگساری را در بعضی از آن مراکز که به نام رهبانیت تأسیس یافته بود به راه انداختند.
تواریخ موجود مسیحیت نشان میدهد که رهبانیت بصورت فعلی در قرون اول مسیحیت وجود نداشته و پیدایش آن را بعد از قرن سوم میلادی هنگام ظهور امپراطور رومی به نام «دیسیوس» و مبارزهی شدید با پیروان مسیح(ع) دانستهاند، آنها بر اثر شکست از این امپراطور و رانده شدن از اجتماعات به کوهها و بیابانها پناه بردند.[7]
جالب توجه اینکه در روایاتی که از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده نیز این مضمون دیده میشود که روزی حضرت به ابن مسعود فرمود: میدانی رهبانیت از کجا پیدا شد؟
میگوید: عرض کردم: خدا و پیامبرش داناترند!
فرمود: جمعی از جبّاران بعد از عیسی(ع) ظهور کردند و افراد با ایمان سه مرتبه با آنها پیکار نمودند و چون شکست خوردند به بیابانها و کوهها فرار کردند و به انتظار ظهور پیغمبر موعود عیسی (حضرت محمد(ص)) در آنجا به عبادت اشتغال ورزیدند (نقل مضمون روایت).[8]
«ویل دورانت» مورخ مشهور مسیحی در تاریخ خود در جلد 31 بحث مشروحی راجع به رهبانان نقل میکند. او معتقد است پیوستن «راهبات» (زنان تارک دنیا) به «راهبان» از قرن چهارم میلادی شروع شد و روز به روز کار رهبانیت بالا گرفت تا در قرن دهم میلادی به اوج ترقی خود رسید.
سپس شرح مبسوطی دربارهی وضع «دیرها» (مرکز زندگی رهبانها) و رسم ترک ازدواج و کوششهای رهبانها برای آباد کردن زمینهای بایر و زراعت و صنایع دستی و قلاب دوزی و سایر سرگرمیهای زنان راهبه نقل میکند.
یکی از اساسیترین شرایط رهبانیت همان مسألهی ترک ازدواج بطور کلی بود.
«فرید وجدی» در دائرةالمعارف» نقل میکند که: بعضی از رهبانها تا آن اندازه توجه به جنس زن را عمل شیطانی میدانستند که حاضر نبودند حیوان ماده را در خانه ببرند مبادا روح شیطانی آن به روحانیت آنها صدمه بزند!
اما با این حال، تاریخ، فجایع زیادی از دیرها به خاطر دارد تا آنجا که پاپ «اینوسان سوم» یکی از دیرها را بعنوان «فاحشهخانه»! توصیف کرد.[9]
و بعضی از آنها مرکزی برای اجتماع شکمپرستها و دنیاطلبان و خوشگذرانها شده بود و بهترین شرابها در آن تهیه دیده میشد!
1- بزرگترین دشمن تکامل جامعهها و ترقی و پیشرفت انسانها در همهی زمینهها چیست؟
2- ریشهی تاریخی و روانی «رهبانیت» را بیان کنید و توضیح دهید رهبانیت مشروع به چه معناست؟
3- معانی جمله جملهی «فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها؛ ولی حق آن را رعایت نکردند» را ذکر کنید.
[1]. جامعه شناسی، ساموئیل کینگ، صفحهی 428.
[2]. به تاریخ «ویل دورانت» مراجعه شود.
[3]. مجلسی، بحار الانوار 8/170، روایت 112.
[4]. مجلسی، بحار الانوار 70/119، روایت 10.
[5]. بعضی هم« سیاحت» در آیه را به معنی« هجرت» گرفتهاند.
[6]. سورهی حدید (۵۷) آیهی ۲۷.
[7]. ر. ک: دائرةالمعارف قرن بیستم، مادهی «رهب».
[8]. ر. ک: تفسیر مجمع البیان، ذیل آیهی 27 سورهی حدید؛ و بحارالانوار، جلد 70، باب النهی عن الرهبانیة.
[9]. ویل دورانت، تاریخ تمدن 13/443.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت